درس 19 - توحید در هدف (2) - نقش "محبت" / ریشه و هدف تمامی تحرکات مثبت و منفی، "محبّت" است.
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
مقدمه :
همگان با نیرو یا کِششی به نام "محبّت" که به شدتِ آن "عشق" میگویند، آشنا هستند؛ چرا که اساس زندگی همگان، همین "محبّت" میباشد؛ حال فرقی ندارد که "محبّت" به کی یا به چی و یا به چه میزان؟ و این که آیا این "محبّت" در راستای "محبتی" دیگر است و یا مستقل میباشد؛ چنان که آدمی کار و اشتغال را برای درآمد دوست دارد، و درآمد را برای امکان تأمین معاش دوست دارد، و تأمین معاش و امکانات را برای رفاه و لذت دوست دارد و ... .
خاطره:
با یک روحانی سنّی و اهل ترکیه [مرحوم ملا محمد آوجی] که بعدها به تشیع تشرف یافت و اکنون مزارش در حرم حضرت معصومه علیها السلام میباشد، به زیارت حرم شریف حضرت امام رضا علیه السلام رفتیم. من طبق معمول، در و دیوار حرم را بوسیدم و وارد شدم و همانجا به ذهنم خطور کرد که اکنون او دچار شبهه شده است که چرا ما در و دیوار و ضریح را میبوسیم؟! خواستم خودم بیپرسش پاسخ دهم، اما به ذهنم آمد که «به تو چه؟ خانه صاحب دارد». چیزی نگفتم و پس از زیارتی مفصل، به هتل بازگشتیم.
صبح روز بعد، او با گریه و اضطراب، اصرار داشت که حتی پیش از صبحانه مرا به حرم ببر که باید عذر خواهی کنم! پرسیدم: «چرا و از چی؟»؛ گفت: «دیشب که تو در و دیوار را بوسیدی، من شبهه کردم و گفتم: «خدایا این محبت شیعیان به اهل بیت علیهم السلام خیلی خوب و ستودنی است، اما کاش به این حد افراط نرسد که در و دیوار را ببوسند، این شرک است! اما در خواب دیدم که در حرم هستیم، تو با دوستانت مشغول صحبتی و من مشغول زیارت. ناگهان سه امام را دیدم که وارد شدند، اما همه نقاب داشتند و به من الهام شد که "اگر شک و شبهه نمیکردی، صورتمان را نیز میدیدی"»!
به او گفتم: «من خود فهمیدم، اما به خودم گفتم: "خانه صاحب دارد"؛ گریهاش شدت گرفت. سپس ادامه دادم: «اما پاسخش این است که وقتی تو کسی را دوست داشته باشی، هر چه به او تعلق داشته باشد را نیز دوست داری؛ چنان که خدا دوست، بندگان خدا را دوست دارد - اسلام دوست، قرآن کریم، اولیاء الله، علمای اسلام و جمیع مسلمانان را دوست دارد - و اگر مادر، همسر و فرزندت را دوست داشته باشی، عکس و نامۀ آنها را نیز دوست داری، میبوسی و روی چشم میگذاری. ما نیز امام را دوست داریم و هر چه متعلق به او باشد را دوست داریم؛ من حاضرم دست و پای شما را نیز به عنوان زائر امام رضا علیه السلام ببوسم» - دنیای جدیدی به رویش باز شد و افسوس خورد که چرا ما اهل سنّت، به این معارف و "محبت" توجهی نداریم و با جهالت، شیعیان را متهم به شرک میکنیم!
بنابراین، همانگونه که "اهداف"، چون حلقات یک زنجیره به یک دیگر متصل میشوند تا به هدف غایی برسند؛ "محبت"ها نیز همه در راستای یک دیگر قرار میگیرند، تا به محبوب غایی برسند؛ لذا مهم این است که محبوب غایی هر کسی کی یا چی باشد؟!
محبّت
"محبّت"، همان "دوست داشتن" است و کلمات مترادفی چون: "مودّت، علاقه، جذبه و ..."، هر کدام معانی دیگری دارند که متأسفانه در فارسی [به خاطر کمبود واژگان جایگزین و ...] همه به همان "دوست داشتن"، برگردان (ترجمه) میشوند!
در هر حال، نه تنها همگان واژۀ "محبّت" را میشناسند، بلکه با "محبّت"، زندگی میکنند و به هر سو که روند و یا هر چه که انجام دهند، به خاطر همین "محبّت" است. حتی کسی که کار سخت و نامطلوبی را انجام میدهد -مثلاً به عمل جراحی تن میدهد- یا -به جبهه و جنگ میرود و جانش را به خطر میاندازد- به خاطر محبوبهای بالاتر است، مثل این که سلامتی، دین و کشورش را دوست دارد؛ و کسی که مرتکب گناهی میشود نیز به خاطر "محبت" به آن است!
●- باید بدانیم که ریشۀ این "محبّت"، چیست و از کجا آمده است؟ آیا "محبّت"، چیزی مانند علم یا ثروت است که از بیرون کسب شود؟
خیر؛ بلکه "محبّت" همان حبّی است که خداوند متعال در دل آدمی قرار داده است، در واقع امری "فطری" است. "اصل دوست داشتن" یک امر فطری است، اما هر کسی محبتش را به چه کسانی یا چه چیزهایی اختصاص میدهد [انتخاب محبوب]، یک امر اختیاری میباشد.
خداوند سبحان، این "محبّت" را بدون "محبوب" در وجود بندگانش نسرشته است، بلکه برای امکان دوست داشتن خودش در وجود همگان نهادینه کرده است، چنان که همگان عاشق کمال و کمال محض هستند و جز او کمالی وجود ندارد؛ هر چند که برخی او را نمیشناسند و به غیر از او را به عنوان محبوب غایی برمی گزینند و تمام "محبّت" خود را به او [آن] اختصاص میدهند؛ اما محبوب غایی مؤمنان، الله جلّ جلاله میباشد. چنان که فرمود:
«وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ» (البقره، 165)
- بعضى از مردم، معبودهايى غير از خداوند براى خود انتخاب مىكنند؛ و آنها را همچون خدا دوست مىدارند امّا آنها كه ايمان دارند، شدت محبتشان (محبوب غایی آنها) خداوند است؛ و آنها كه ستم كردند، (و معبودى غير خدا برگزيدند،) هنگامى كه عذاب (الهى) را مشاهده كنند، خواهند دانست كه تمامِ قدرت، از آنِ خداست؛ و خدا داراى مجازات شديد است.
ریشه و هدف تمامی تحرکات مثبت و منفی، "محبّت" است
اگر چه "شناخت" مقدم بر "محبّت" است و تا آدمی کسی یا چیزی را نشناسد، محبتی یا متقابلاً بغض و نفرتی نسبت آن نخواهد داشت، اما آدمی خیلی چیزها را میشناسد، ولی در نهایت به سوی محبوبش میرود نه معروفش [آن چه شناخته است]! چنان که ابلیس لعین خداوند متعال را میشناخت، اما خودش را بیشتر دوست داشت، لذا تکبر نمود.
بنابراین، هم انگیزۀ هر حرکتی "محبّت" است و هم هدف هر حرکتی "محبّت" میباشد.
شهید آیت الله مطهری رحمة الله علیه: «عشق، نفس را تكمیل و استعدادات حیرت انگیز باطنی را ظاهر میسازد. از نظر قوای ادراكی، الهام بخش و از نظر قوای احساسی، اراده و همت را تقویت میكند، و آنگاه كه در جهت عِلوی متصاعد شود كرامت و خارق عادت به وجود می آورد/ مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 247»
محبّت به خداوند سبحان
خداوند سبحان را پس از شناخت، باید دوست داشت و همین "محبّت" به اوست که آدمی را مشتاق میکند و انگیزه میبخشد تا او را هدف بگیرد و به سوی او برود. (وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ).
خداوند متعال، اصل را بر "محبّت" قرار داده است ؛ چنان که فرمود:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ» (المائدة، 54)
- اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هر كس از شما، از آيين خود بازگردد، (به خدا زيانى نمىرساند)؛ خداوند جمعيّتى را مىآورد كه آنها را دوست دارد و آنان (نيز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر كافران سرسخت و نيرومندند؛ آنها در راه خدا جهاد مىكنند، و از سرزنش هيچ ملامتگرى هراسى ندارند اين، فضل خداست كه به هر كس بخواهد (و شايسته ببيند) مىدهد؛ و (فضل) خدا وسيع، و خداوند داناست.
و هم چنین خداوند سبحان، "محبّت" به خودش را دلیل و انگیزۀ تبعیت از رسولش صلوات الله علیه و آله بیان نمود و سبب عفو و مغفرتش را نیز همان "محبّت" میدارد؛ چرا که کسی محبوبش را معذب نمیکند:
«قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (آل عمران، 31)
- بگو: «اگر خدا را دوست مىداريد، از من پيروى كنيد! تا خدا (نيز) شما را دوست بدارد؛ و گناهانتان را ببخشد؛ و خدا آمرزندۀ مهربان است».
محبّت به دنیا
بحث از "شدت محبّت و محبوب غایی" میباشد، نه محبتهایی که در راستای محبتهای دیگر قرار دارند. مانند دوست داشتنِ پدر، مادر، همسر، فرزند، خویشان، وطن، رفاه و متاع دنیا. این نوع از محبّتهای گوناگون را خداوند متعال خودش در وجود آدمی زینت بخشیده تا بتواند در این دنیا زندگی کند، اینها همه متاع دنیاست، اما هدف و محبوب غایی مهم است:
«زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ» (آل عمران، 14)
- محبّت امور مادى، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهارپايان و زراعت، در نظر مردم زینت داده شده است؛ اينها سرمايۀ زندگى (مادى) است؛ و سرانجام نيك (و زندگىِ والا و جاويدان)، نزد خداست.
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، فرمودند: «حُبُّ الدُّنْیَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ وَ مِفْتَاحُ کُلِّ سَیِّئَةٍ وَ سَبَبُ إِحْبَاطِ کُلِّ حَسَنَة - دوستی دنیا منشأ هر اشتباه و کلید هر گناه و سبب نابودی هر نیکویی است/ إرشاد القلوب إلی الصواب،ج 1،ص 21».
خداوند متعال میفرماید که علت اصلی بخل، خوردن مال یتیم و سایر حرصها، همان "محبت به جمع مال" میباشد: «وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا - و مال را دوست داريد دوست داشتنى بسيار/ الفجر، 20» - و میفرماید که سطحینگری، سبب محبّت به نتایج زودرس و مانع از عاقبتاندیشی میگردد:
«إِنَّ هَؤُلَاءِ يُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ وَيَذَرُونَ وَرَاءَهُمْ يَوْمًا ثَقِيلًا» (الأنسان، 27)
- آنها زندگى زودگذر دنيا را دوست دارند، در حالى كه روز سختى را پشت سر خود رها مىكنند!
●●●- بنابراین، اصل، ریشه و علت تمامی تحرکات مثبت و منفی آدمی این است که هدفی غایی را برمی گزیند و آن را دوست دارد، لذا به سویش میرود.
پس، اگر خداوند متعال را بشناسیم، عظمت، جلال و جمال او را ببنیم، الطاف و نعماتش را در نظر بگیریم، با او در ارتباط باشیم و به معادش ایمان بیاوریم، او را هدف میگیریم و شدت محبت خود را به او اختصاص خواهیم داد، و اگر چنین نشد، محبت محبوبهای کاذب و فانی، محبوب غایی خواهند شد که نتیجهاش نرسیدن، شکست، غبن، و دوری از محبوب حقیقی خواهد بود.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم؛
وَ الحَمدُ لله ربِّ العالَمین؛
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
- تعداد بازدید : 448
- 25 فروردین 1403
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اصول اعتقادات توحید