درس 20 - توحید در اسمهای خداوند سبحان (تکرار)
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
مقدمه:
در دروس گذشته مطرح شد که نه تنها خداوند سبحان، بلکه هر کسی یا هر چیزی به نشانههایش شناخته میشود؛ شما در معرفی خود هر چه بگویید: «انسان، مرد، زن، مسلمان، ایرانی، دانشجو، مدیر، کارگر، همسر، پدر، مادر و ...، همه نشانههای شماست، نه خود شما؛ منتهی نشانههایی که به وجهی از وجود شما دلالت دارند و شما را از این لحاظ میشناسانند.
"اسم" یعنی "نشانه"؛ و البته در برگردان، "آیه" را نیز همان "نشانه" گفتهاند، اما شاید بتوان گفت: «"اسم" به شخص یا چیزی دلالت دارد، اما "آیه"، ضمن دلالت، به سوی آن راهنمایی و هدایت میکند». در مثال میتوان به اسم "کتاب" اشاره نمود که به صفحاتی نوشته شده و قرار گرفته بین دو جلد گفته میشود، اما مطالب آن، ضمن آن که همان کتاب است، با انتقال پیام، به سمت و سویی دلالت میکند؛ و یا میتوان به علَمَکهای راهنمایی و رانندگی اشاره نمود که نامش "علمک - تابلوی راهنمایی و رانندگی" میباشد، اما نقش آن، خبری میدهد و به جهتی هدایت میکند.
گاهی تعاریفی در تفاوت "اسم و صفت" نیز بیان داشتهاند، مثل آن که "اسم به ذات دلالت دارد" و "صفت به وصف آن ذات دلالت دارد»؛ مِثل آن که "الله" اسمِ ذات است و "علیم، حکیم و ..." در وصف آن ذات میباشد؛ اما اگر دقت کنیم، اوصاف نیز با "اسمها"یی که به مفهومی خاص دلالت دارند، شناخته میشوند؛ پس در مجموع همه "اسم" میباشند.
بنابراین، "اسم"، حقیقت بسیار عظیمی است که نباید از آن غفلت نمود؛ چنان که عالَم هستی، با اسم (نشانۀ) خدا خلق شده است و هر چه هست نیز نشانۀ اوست.
در قرآن کریم، پس از «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» که مبین آغاز است، میفرماید: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ - بخوان به نام پروردگارت كه آفريد / العلق / 1» - و یا میفرماید: «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى - منزّه شمار نام پروردگار بلندمرتبهات را / الاعلی، 1» - و یا میفرماید: «فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ - پس نام پروردگارت را كه بزرگ است، به پاكى و پيراستگى بخوان / الواقعة، 74) و ... .
الحاد در اسماء
«وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» اَلأعراف، 180)
- و براى خدا، نامهاى نيك است؛ خدا را به آن (نامها) بخوانيد! و كسانى را كه در اسماء خدا به انحراف میروند، رها سازيد! آنها بزودى جزاى اعمالى را كه انجام مىدادند، مىبينند!
برای واژۀ "الحاد"، معانی بسیاری ذکر کردهاند، مانند: «روی برگرداندن، کافر شدن، ظلم نمودن و ...»، اما تمامی اینها به همان معنای "از حدّ گذشتن" برمی گردد؛ اگر کسی به حدود الهی تجاوز کند و از آن عبور نماید، هم کافر میشود، هم مشرک، هم ظالم و هم روی گردان.
اما، تصریح بر «كَانُوا يَعْمَلُونَ» در آخر آیه، نشان میدهد که "الحاد" فقط نظری و گفتاری نیست، بلکه بسیار در عمل "مُلحد" میشوند! حتی ممکن است که نامشان مسلمان باشد و به گمان خود نیز خیلی مسلمان باشند، اما مواضع و عملکرد آنها "الحادی" باشد!
"الحادِ" نظری، گفتاری، موضعی و رفتاری در اسمهای خداوند سبحان، انواع و اقسام و مصادیق بسیاری دارد؛ مانند:
●- هر کسی که نامهای خداوند سبحان [مثل إله، رب و ...] را روی دیگران بگذارد، کاری "ملحدانه" انجام داده است؛ حال خواه به بُت یا گوسالهای "إله" بگوید - یا فرعون و ابرقدرت زمان خویش را "ربّ - تربیت کننده و صاحب اختیار تمامی امور" بداند - یا بگوید: «خالق عالَم هستی، ماده است - ماتریالیسم» - یا بر این باور باشد که «اقتصاد زیربنا و ربّ است - مارکسیسم و امپریالیسم» - «غریزۀ جنسی زیربنا و ربّ است - فرویدیسم» و ... .
●- هر کسی در فهم و انتقال آیات الهی، به انحراف برود، نوعی "الحاد" نموده است و باید دقت نمود که مقصود از "آیات"، صرفاً جملات وحی در قرآن کریم نمیباشد، بلکه زمین و آسمان و هر چه در آنهاست، و در رأس همه، اهل عصمت علیهم السلام، همه آیات الهی میباشند.
«إِنَّ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي آيَاتِنَا لَا يَخْفَوْنَ عَلَيْنَا أَفَمَنْ يُلْقَى فِي النَّارِ خَيْرٌ أَمْ مَنْ يَأْتِي آمِنًا يَوْمَ الْقِيَامَةِ اعْمَلُوا مَا شِئْتُمْ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ» (فصلت، 40)
- كسانى كه آيات ما را تحريف مى كنند بر ما پوشيده نخواهند بود! آيا كسى كه در آتش افكنده مىشود بهتر است يا كسى كه در نهايت امن و امان در قيامت به عرصۀ محشر مىآيد؟! هر كارى مىخواهيد بكنيد، او به آنچه انجام مىدهيد بيناست!
دقت شود که در این آیه نیز به "الحاد عملی" تأکید شده است.
حقیقت اَسْمَاءُ الْحُسْنَى
نفرمود که این اسمها، الفاظ و مفاهیم و معانی آنها خدا هستند، بلکه فرمود: «وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى»، یعنی همه مالِ خدا و برای خدا میباشند و شما خدا را با آن اسمها بخوانید.
حتی اگر به یک کافر بگویید: «کمالات انسان و یا هر چه را کمال میدانی، نام ببر یا بنویس»، خواهید دید که هر چه بگوید، نام خداست، (حیّ، علیم، حکیم، قادر، قوی، جمیل، رئوف، جواد، کریم و ...» و هر مصداقی که برایشان بیاورد، همه وابسته به او هستند و از خود استقلالی ندارند، پس همه "اسمها - نشانهها"ی او میباشند و او را معرفی کرده و نشان میدهند.
اما حسنات، همه درجات دارند، مانند علم، که از فراگیری الفبا و سپس خواندن و نوشتن علم است تا آخرین درجاتی که بشر توانسته علم حاصل کند؛ لذا "اسماء الحسنی" نیز درجات دارند، تفاوت مرتبه در هستی و کمال دارند، تا برسد به بالاترین اسمها و نشانهها.
بدیهی است که بالاترین مرتبه در نشانههای خدا، برترین مخلوق او، یعنی "انسان کامل" میباشد، لذا حضرت امام صادق علیه السلام در شرح آیۀ مذکور فرمودند:
«نَحْنُ وَ اَللَّهِ اَلْأَسْمَاءُ اَلْحُسْنَى اَلَّتِي لاَ يَقْبَلُ اَللَّهُ مِنَ اَلْعِبَادِ عَمَلاً إِلاَّ بِمَعْرِفَتِنَا» (الکافي، جلد۱، صفحه۱۴۳)
- به خدا سوگند که ماییم نامهاى نيك او كه از بندگان هيچ كردارى پذيرفته نيست جز به شناختن ما.
سپس خداوند متعال فرمود: «فَادْعُوهُ بِهَا»، خدا را به وسیلۀ آنان بخوانید و کسانی را که در اسماء الهی "الحاد" میورزند رها کنید.
بنابراین، نشناختن و باور نداشتن اهل عصمت علیهم السلام، به عصمت، وصایت، امامت، خلافت، حجّت اللّهی و ولایت، نوعی "الحاد" در عقیده است و عدم تبعیت از ایشان نیز نوعی "الحاد" در عمل میباشد.
توحید در اسمها:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»، کاملترین وجه "توحید در اسماء" میباشد. همه چیز به نام الله، که "رحمان - وجود بخش" است پدید میآید و آغاز میشود و این وجود بخشی همچنان استمرار دارد، پس او هم "رحمان" است و هم "رحیم" است. و خود را با اسمهایش چنین معرفی نمود، تا بندگانش او را چنین بشناسند و در اسمهای او "موحد" باشند.
«هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ»
- او الله است كه إلهی (خدايى) جز او نيست، به نهان و آشكار هستى داناست اوست كه داراى رحمت (وجود بخشیِ) فراگير و رحمت هميشگى است.
«هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ»
- او الله است كه إلهی (خدايى) جز او نيست، حاكم و مالك اصلى اوست، از هر عيب منزّه است، به كسى يتم نمى كند، امنيّت بخش است، مراقب همه چيز است، قدرتمندى شكست ناپذير كه با ارادۀ نافذ خود هر امرى را اصلاح مى كند، و شايستۀ عظمت است؛ خداوند منزّه است از آنچه شريك براى او قرار مىدهند!
«هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» (الحشر، 22 تا 24»
- او خداوندى است خالق، آفرينندهاى بى سابقه، و صورتگرى (بىنظير)؛ براى او نامهاى نيك است؛ آنچه در آسمانها و زمين است تسبيح او مى گويند؛ و او عزيز و حكيم است!
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم؛
وَ الحَمدُ لله ربِّ العالَمین؛
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
- تعداد بازدید : 523
- 25 فروردین 1403
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اصول اعتقادات توحید