پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
به طور حتم، انتظار ندارید که در پاسخ به پرسشهای مطروحه، یک کتاب بنویسیم و درج نماییم؟ مگر میشود در این امکان محدود، به تمامی پرسشهای مطروحه، پاسخ داد؟! اما نکاتی به صورت اجمال ایفاد میگردد:
الف – وحدت:
"وحدت"، چه میان دو کشور باشد، یا دو ملت، یا پیروان دو مذهب، یا حتی دو حزب و یا اعضای خانواده، یک وِرد جادویی نیست که با تکرار آن اتفاقی بیفتد؛ و یا یک کلمهی شعاری و خبری "ژورنالیستی" نمیباشد، بلکه یک هدفی است که باید محقق گردد.
از اینرو، باید دقت شود که "وحدت"، حتی در میان غیر انسانها نیز مستلزم وجود "محور واحد" است که اعضا با اتصال به آن محور، به وحدت میرسند. به میوههای یک درخت بزرگ سیب دقت کنید. این سیبها، تا وقتی به شاخههای همان درخت متصل هستند و از بدنه و ریشهی آن تغذیه میکنند، یک مجموعهی واحد را تشکیل میدهند، اما وقتی جدا شدند و در جعبههای سیب قرار گرفتند و یا به زمین افتادند، دیگر وحدتی بین آنها نیست و هر کدام را انسان یا حیوانی میخورد و یا در نقطهای از پای درخت، میپوسد.
"وحدت"، بین گروههای انسانی نیز همینطور است و با شعار میشود به وحدت دعوت نمود، اما نمیشود وحدتی ایجاد نمود. خداوند متعال که بندگان مؤمنش را به وحدت فرا خوانده و امر مینماید، ابتدا برایشان "محور واحد = حبل الله" قرار میدهد و سپس میفرماید: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا – همه با هم به حبل الله اعتصام بجویید (متصل شوید، چنگ زنید) و متفرق نگردید / آل عمران، 103».
ب – اتحاد دو کره:
صلح بین دو کره، مانند صلح ببن هر دو کشور دیگری که با هم جنگ ندارند، ممکن و محتمل میباشد، اما وحدت با صلح فرق دارد. وحدت یکی شدن است.
بین دو کرهی شمالی و جنوبی، به جز ملیت، زبان و دین، هیچ محور واحدی برای "وحدت" وجود ندارد، چرا که هر کدام کشور مستقلی هستند. مانند دو آذربایجان، که هر دو پیش از این خاک ایران بودند و مردمانش یک ملت محسوب میشدند، یا هم چنین بحرین؛ اما اکنون هر کدام کشور مستقلی هستند.
●- وحدت بین دو کره، آنگاه ایجاد میشود که یکی از آنها، از استقلال کشور خود منصرف گردد و هر دو کره، یکی شوند. مانند آلمان غربی و شرقی، که آلمان شرقی منصرف شد و به خاک آلمان غربی افزوده شد و هر دو یک کشور شدند.
●- شاید کره شمالی، مستقل باشد، اما کرهی جنوبی یک کشور مستقل نیست که بخواهد حتی تصمیم به صلح و عادیسازی روابط بگیرد، چه رسد به وحدت! کرهی شمالی، مرتبط با چین و روسیه هست، اما کرهی جنوبی، رسماً پایگاه اقتصادی، سیاسی و نظامی امریکاست که با کره شمالی دشمنی دارد. بنابراین، امریکا، و متحدان اروپایی و حتی ژاپن، اجازه نخواهند داد که کره جنوبی، حتی گام مؤثری در جهت صلح با کره شمالی بردارد، چه رسد به وحدت دو کره!
کیم جونگ اون یا مون جائه؟
این دو شخصیت، هر کدام برای کشور خودشان میتوانند مفید باشند، نه برای جمهوری اسلامی ایران و چون موضوع وحدت این دو کشور منتفی است، معنا ندارد که ما بخواهیم انتخاب کنیم که کدامشان برای کرهی متحد مفیدتر خواهند بود!
البته تفاوتهایی بین جایگاه این دو شخصیت در کشور خودشان وجود دارد که باید در نظر گرفته شوند؛ مثل آن که: مردم کره شمالی، "کیم جونگ اون" را مانند یک رهبر ایدئولوژیک و سیاسی دوست دارند، چنان که پدرش را دوست داشتند؛ اما مردم کره جنوبی، به "مون جائه" محبت خاصی ندارند و به او فقط به عنوان یک رئیس جمهور نگاه میکنند که دورهی صدارتش محدود میباشد.
امریکا و متحدان اروپایی و منطقهایش و حتی ژاپن و ...، نمیتوانند به این راحتی "کیم جونگ اون" را از رهبری ساقط کنند، اما میتوانند رئیس جمهور کره جنوبی را حتی با یک اشاره، تغییر دهند.
روابط با کدام برای ایران مفیدتر است؟
روابط بین دو کشور و دو حکومت و یا دولت، عرصهها و البته شاخصههای بسیار گوناگونی دارد. شاید ما در یک کلمه بگوییم: «روابط سیاسی – روابط اقتصادی – روابط فرهنگی و ...»، اما هر کدام از اینها تعاریف، وسعت و آثاری دارند که نه تنها میتوانند برای طرفین مفید یا مضر باشند، بلکه حتی میتوانند در سرنوشت و استقلال و امنیت یکدیگر تأثیر گذار باشند.
از اینرو، اگر بخواهیم اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را به صورت خلاصه بیان نماییم، همان است که امام خامنهای مکرر به آن تصریح نمودهاند: «روابط بر اساس عزّت، حکمت و مصلحت».
بنابراین، جمهوری اسلامی ایران میتواند و حتی راغب است که با تمامی کشورهای جهان و حتی امریکا و انگلیس، روابط دیپلماسی سالمی داشته باشد، نه به قول امام خمینی رحمة الله علیه: «رابطهی گرگ و میش»! و البته جمهوری اسلامی ایران، کشور و نظامی به نام "اسرائیل" را جعلی میداند؛ لذا با فلسطین تعامل مینماید، نه با رژیم غاصب اسرائیل.
بر اساس این قواعد و اصول، رابطهی جمهوری اسلامی ایران، با امریکا، انگلیس، کشورهای عضو اتحادیه اروپا، روسیه، چین ... و هر کشور دیگری، نه تنها مانعی ندارد، بلکه بسیار مفید نیز میباشد؛ منتهی در چگونگی روابط و نیز میزان آن، باید "حکمت و مصلحت" نیز در نظر گرفته شود.
فرض کنیم که ما با کشورهای آذربایجان، ارمنستان، ترکیه و روسیه، در صلح بوده و رابطه داریم، اما اکنون بین آذربایجان و ارمنستان، جنگی بر سر قرهباغ رخ داده و ما همسایه و هم مرز با هر دو کشور هستیم. حال چه موضعی باید اتخاذ نماییم و "حکمت و مصلحت" در چیست؟!
در تبیین سیاستهای کلی خارجی، مقام ولایت وارد میشوند و میفرمایند:
«این جنگ حادثهی تلخی است و امنیّت منطقه را تهدید میکند و برای کشور ما هم خوب نیست؛ بایستی هر چه زودتر تمام بشود و البتّه همهی سرزمینهای آذربایجان که به وسیلهی ارمنستان تصرّف شده، باید آزاد بشود؛ یعنی بایستی همهی این سرزمینها برگردد به خود آذربایجان -یکی از شرایطِ اصلیِ کار [این] است- [زیرا] که متعلّق به آذربایجان است و جمهوری آذربایجان برای آزادی اینها دارای حق است و بایستی آزاد بشود. البتّه بایستی امنیّت ارامنهای که در این سرزمینها هستند محفوظ باشد و مرزهای بینالمللی هم باید رعایت بشود» (13/8/1399)
●- به این میگویند: «بصیرت، حکمت و مصلحت».
رابطه جمهوری اسلامی ایران با دو کره یا هر کشور دیگری نیز از این قواعد کلی مستثنا نمیباشد. لذا ضمن تداوم ارتباطات و تعاملات، باید مواضعی عالمانه و بصیرانه و منطق با "حکمت و مصلحت" اتخاذ نمود؛ شاید یک قرارداد اقتصادی، در عین صلح و روابط دوستانه، بخشی از اقتصاد این مملکت را فلج کند و یا حتی استقلال و امنیت آن را به مخاطره اندازد.
مشارکت و همافزایی (پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
پرسش:
نظرتان درباره دو کره شمالی و جنوبی چیست؟ آیا ممکن است به وحدت برسند؟ رؤسای کدام یک برای کره متحد بهترند و اکنون رابطه ایران با کدامیک مفیدتر است؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10683.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
کلمات کلیدی:
سیاسی