پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
مهم است که این حادثه و جنایت تروریستی، از کدام زاویه مورد بحث، بررسی و تحلیل قرار گیرد، چرا که جوانب گوناگونی دارد، مانند: کمال مراتب خودش – ملت و مملکت – دشمن و تروریسم دولتی و دولتهای تروریسم – سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران – چگونگی حفاظت و امنیت – چرایی حضور تروریستهای سازماندهی شده، آن هم در اطراف پایتخت و انجام چنین عملیاتی به این راحتی – دولت، برجام و روابط بین الملل – افکار عمومی و ... . بنابراین نمیتوان در چند جمله نظر و تحلیل جامع و مناسبی ارائه داد؛ اما میتوان به چند نکته به عنوان شاخص اشاره نمود:
الف – رسیدن به درجهی والای شهادت، بیانگر علم، ایمان، بصیرت، مجاهدت و اخلاص یک شهید میباشد و به قول امام خامنهای: «پاداش الهی» به اوست.
ب – هیچ تردیدی نیست که به مملکت، نظام و ملت، از ناحیهی این ترورها، ضربه وارد میشود و خسارات جبران ناپذیری میبینند. همانطور که در سوتیتر (هِدر) این پایگاه درج شده، پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله متذکر شدند که «مرگ دانشمند، شکافی است که هیچ گاه پُر نمیشود و مرگ یک دانشمند، از مرگ یک قبیله سنگینتر است»؛ بنابراین چنین نیست که شعار دهیم ما صدها و هزاران بهشتی، مطهری، چمران، صیاد شیرازی، حاج قاسم سلیمانی، شهریاری و فخریزاده داریم! خیر، حتی دو تا هم نداریم.
اگر تمامی تأسیسات هستهای ما را با بمباران تخریب کنند، ضرر و زیانش کمتر از ترور دانشمندان بزرگ هستهای، چون شهید شهریاری و شهید دکتر فخریزاده میباشد، چرا تأسیسات انسان را نمیسازد، بلکه این انسان دانشمند است که تأسیسات و تجهیزات را میسازد.
د – کار دشمن، دشمنی است و از دشمن نیز به جز دشمنی، هیچ انتظاری نمیرود که اگر دشمنی نکند، دیگر دشمن قلمداد نمیگردد. بنابراین، تردیدی نیست که اگر امریکا، انگلیس، اسرائیل، متحدان اروپای و نوکران عربی، بر ما سلطه یابند، نه تنها علمای دینی و دانشمندان ما را میکُشند، بلکه حتی به زنان و کودکان نیز رحم نمیکنند، چنان که در سرتاسر جهان، شاهد قتل عام عموم مردم مسلمان، نسلکُشی و بچهکُشی هستیم، و فرقی ندارد که فلسطین و لبنان باشد، یا عراق، سوریه و افغانستان، یمن، یا ایران، یا بوسنی در قلب اروپا و یا میانمار در شرق آسیا! هر کجا که سلطه یابند، مسلمانان را میکُشند، از شهرها و خانههایشان اخراج میکنند، آنها را آواره کرده و یا به زندان میاندازند و ... .
ھ – پس، مهم این است که ما دشمنانشناس باشیم و دشمنشناسی فقط با آوردن نام معاویه و یزید و شمر برای گذشته، و امریکا، انگلیس، اسرائیل، سعودی و ... برای دوران معاصر، به اکمال و اتمام نمیرسد. یک غیر ایرانی نیز میداند که امریکا و جمهوری اسلامی ایران، نه تنها روابط حسنهای ندارند، بلکه دشمن یکدیگرند.
"دشمنشناسی"، یعنی هم خودش را بشناسی، و هم اهدافش، استراتژیش، برنامههای کوتاه مدت ، میان مدت و بلند مدتش، تاکتیکهایش، راههای نفوذش، ستون پنجمش و ... را بشناسی؛ و البته فقط به شناخت اکتفا نکنی، بلکه به مقابلۀ هوشمندانه، بصیرانه، مقتدرانه، و صبورانه برخیزی.
دقت کنیم که "دشمن شناسی"، در مقابل "دوست شناسی" قرار دارد؛ پس هیچ کدام بدون شناخت دیگری، محقق نمیگردد؛ و این یعنی همان اصل "تولا و تبرا"ست که پایههای اصلی ایمانند.
●- باید دقت کنیم که "دشمنان"، فقط جبهههای خارجی که هویت و مواضع مشخص و معلومی دارند و خود نیز به آن اذعان و اقرار دارند نمیباشد؛ بلکه "دشمن و دشمنان داخلی" را باید شناخت که یا به دشمنان خارجی وابسته هستند، و یا اگر مستقل باشند نیز الزاماً همسو و هماهنگ با آنان حرکت و عمل میکنند. ما از داخل ضربه میخوریم، نه از خارج.
از دشمن خارجی، به جز تحریم، جنگ و ضد تبلیغ در جنگ نرم، کاری بر نمیآید؛ اما دشمن داخلی، با چهرهی نفاق نفوذ میکند تا از داخل ضربه بزند و منهدم نماید. ببینید چند سال است که مقام مظعم رهبری، نسبت به "نفوذ" هشدار میدهند؟!
این نفوذ، ممکن است به عملیات تروریستی بیانجامد، مانند انفجار دفتر حزب جمهوری که سید مظلوم شهید آیت الله دکتر بهشتی و 72 تن از شخصیتهای دانشمند، مدیر، مدبر، کارآمد و خالص را از این ملت و انقلاب گرفت – و یا انفجار دفتر ریاست جمهوری، که رئیس جمهور شهید رجایی و نخستوزیر شهید دکتر باهنر را گرفت، یا ترور شهید مطهری، شهدای محراب، دانشمندان هستهای و به قول خودشان بیش از 890 نفر دانشمند ایرانی.
اما، ممکن است که نفوذ برای ضربات هولناکتر و برای بیچاره کردن مردم باشد تا دست از حمایت بردارند و این نظام سقوط کند؛ چنان که امریکا بارها به آن اقرار کرده است.
میادین عملیات این نفوذیها، عرصههای سیاست (به ویژه روابط بین الملل)، فرهنگ و اقتصاد یک کشور میباشد؛ و البته این نفوذیها، اگر شخص یا شخصیتی را مانع از پیشبرد اهداف خود ببینند، نه تنها با ترور او مخالفتی ندارند، بلکه چه بسا زمینه را نیز مساعد نمایند.
ترور دانشمند هستهای، شهید دکتر فخریزاده
اگر دقت نموده باشید، هنوز دقایقی از نشر خبر ترور و شهادت ایشان نگذشته بود که "ترور شخصیت" ایشان در دستور کار قرار گرفت و گفتند: «دستور آمده که نگویید دانشمند هستهای»! و گمانهزنی توجیهی نیز این بود که روی کار آمدن بایدن نزدیک است و ممکن است بخواهد امریکا را به برجام باز گرداند، و یک عده در داخل نیز خوشحال و مترصند که با بشکن، رقص، دسته گل و لبخند به استقبال این تصمیم بایدن بروند، لذا تعهدات برجامی نسبت به صنایع هستهای ایران به نقطهی آغازین باز میگردد و مردم نمیتوانند بپذیرند که هم صنایع هستهای کشور با برجام نابود شود و هم دانمشندان هستهای این ملت ترور شوند!
حالا از صحت یا سقم چنین دستوری اطلاع موثقی نداریم، اما شاهد بودیم که در اخبار اولیه، نه تنها دانشمند هستهای نگفتند، بلکه پسوند "دکتر" را نیز حذف کردند و به "آقای فخریزاده" بسنده نمودند، اما وزیر دفاع، فرماندهان نظامی، صاحبان قلم و بالتبع رسانهی ملی، به میدان آمدند و سریع این جوّ را شکستند.
میگویند: «شهید دکتر فخریزاده، نه تنها یک دانشمند هستهای در جهان بود، بلکه نتانیاهو از او نام برده بود و از سالهای پیش هدف ترور بوده و حتی دو سه سال پیش، یک گروه برای ترور او آمده بودند که موفق نشدند و ...»! اما اینها سؤال و تردید ایجاد میکند که «پس، چرا از ایشان حفاظت لازم به عمل نیامد»؟! چرا حتی تصویر دستنوشتهی روی میزش را در رسانههای معاند پخش میکنند تا بگویند که ما اینقدر نفوذ داریم؟!
چه کسانی نفوذی بودند – چه کسانی گرا میدادند – چه کسانی شرایط را مساعد میکردند - چه کسانی چراغ سبز نشان دادند – چه کسانی در محافظت اهمال کردند و ...، همه پرسشهای آزار دهنده در اذهان عمومی میباشد!
مرتبط:
۶ خطر بزرگ در ایده روحانی – تحلیل منطق و پیامدهای موضع رییسجمهور درباره ترور شهید فخریزاده
مشارکت و همافزایی (پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
پرسش:
نظر و تحلیل شما درباره ترور دانشمند هستهای ایران، دکتر فخری زاده چیست؟
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10703.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
کلمات کلیدی:
سیاسی