س 819 - عبارت «تاراج معنوی» را بیشتر توضیح بدید و اینکه آیا با رسیدن به ایمان کامل و درک درست از دین، باز هم ممکن میشود یا خیر؟ + صوت (6:01 دقیقه)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
«ایمان کامل»، واژۀ درستی نیست، چرا که ایمان نیز مانند علم و سایر کمالات، یک حد معینی ندارد که اگر کسی به آن رسید، بگوید «کامل شد»، بلکه همیشه میتواند و باید افزایش یابد. معرفت و ایمان ابلیس لعین، در حدی بود که در صف ملکوتیان جای گرفت، اما تکبر ورزید و اخراج شد!
مالکیت حقیقی، از آن خداوند سبحان است، و مالکیت انسان بر داراییهای خود، همه اعتباری و موقتی و امانتی میباشد؛ اما همین مالکیت اعتباری نیز به دو دسته تقسیم میشوند که یا مالکیت بر سرمایههای مادی است و یا معنوی.
سرمایۀ معنوی، اختصاصی به ایمان ندارد؛ بلکه هر چه مادی نباشد، معنوی میباشد؛ چنان که در قوانین ایران و جهان، از مالکیت معنوی دفاع میشود. به عنوان مثال اگر کسی کتابی نوشته باشد، شعری سروده باشد، پایگاهی تأسیس نماید، اختراعی به ثبت برساند و ...، از مالکیت معنوی آن برخوردار میگردد. قانون مشهور به «کپی رایت»، همان مالکیت معنوی میباشد.
«تاراج»، یعنی به سرقت بردن داراییها، چه مادی باشند و چه معنوی. بنابراین، اگر نفت، گاز، سایر منابع و معادن و ثروتهای یک کشوری را سرقت کنند، «تاراج» سرمایههای مادی گفته میشود و اگر تاریخ، هویت، فرهنگ، دین، آیین، استقلال و حق مالکیت یک شخص یا یک ملت را سرقت کنند، به آن «تاراج معنوی» گفته میشود.
*- هجوم سارق یا دشمن، برای سرقت و تاراج داراییهای مادی، شکل مادی دارد و برای تاراج داراییها و ثروت معنوی، شیوۀ و شکل غیر مادی دارد. به عنوان مثال: نفت ایران را با یک قرارداد تحمیلی، به تصاحب درآوردند، این تاراج معنوی است، اما با کشتی منتقل کردند یا فروختند و درآمدش به جیب بیگانگان رفت، این تاراج مادی است.
گاه ممکن است که سارقی، کتابی را از خانهای به سرقت ببرد، این سرقت مادی است، اما اگر آن را به نام خودش منتشر کند، سرقت یا تاراج معنوی میباشد.
بسیار اتفاق افتاده که محققی طرح خود را برای مطالعه و تصویب به مرکز یا مجموعهای میدهد، اما طرحش را میدزدند؛ یا نویسندهای داستانی به کارگردانی میدهد و او آن را به نام خود میسازد ... اینها هم سرقت مادی است و هم معنوی.
تاراج ایمان
هدف و کار ابلیس لعین و سایر شیاطین جنّ و انس، همین تاراج ایمان مردمان است و برای این تاراج، از هیچ ترفندی فروگذاری نمیکنند.
جایگزینی اسلام معاویهای و یزیدی، به جای اسلام ناب محمّدی و اسلام ولایی، همان تاراج ایمان مردمان بود که تاراج معنوی قلمداد میگردد؛ چنان که امروزه جایگزینی اسلام انگلیسی، اسلام امریکای و اسلام وهابی، به جای اسلام حقیقی، همان تاراج ایمان مردمان میباشد.
ایمان
«ایمان»، فهم و باور قلبی است که پس از شناخت و قبول پدید میآید، لذا ایمان آوردن، مرتبۀ پس از اسلام آوردن میباشد؛ چنان که فرمود به اعراب مدعی بگو که شما هرگز ایمان نیاوردید، بلکه اسلام آوردید؛ یعنی تسلیم شرایط و محیط شدهاند:
- عربهای باديه نشين گفتند: ايمان آوردهايم، بگو شما ايمان نياوردهايد ولی بگوئيد اسلام آوردهايم، اما هنوز ايمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش اطاعت كنيد پاداش اعمال شما را به طور كامل مبدهد، خداوند غفور و رحيم است.
همانگونه که اسلام آوردن و تسلیم امر خدا شدن، شدت و ضعف مرتبه دارد، ایمان نیز مراتب دارد و هر چه محکمتر باشد، تاراج آن سختتر و حتی غیر ممکن میشود؛ اما ایمانهای ضعیف، مانند جواهرات بی حفاظ، بسیار راحتتر و زودتر به سرقت میروند.
گاهی مسلمان، با یک دروغ که نظرش ساده میرسد - یک هوس - یک نگاه حرام - یک لباس نامناسب و ...، همان مقدار ایمانی را که به دست آورده، از دست میدهد! یا یک ملت، با یک وعدۀ دروغین یا تهدید دشمنان، ایمان خود را از دست میدهند؛ اگر چه هم چنان مسلمان باشند، نماز بگذارند و روزه بگیرند!